عزم سفر
پیرزنی داره آش درست میکنه سوال کردم:مادر…آش چی میپزی ؟گفت:آش پشت پا،گفتم :کسی قصدسفرداره؟گفت:حسین(ع)امشب ازمدینه به سمت مکه راه می افته
پیرزنی داره آش درست میکنه سوال کردم:مادر…آش چی میپزی ؟گفت:آش پشت پا،گفتم :کسی قصدسفرداره؟گفت:حسین(ع)امشب ازمدینه به سمت مکه راه می افته
به ماگفتندبایدبازی کنید،گفتم باکی؟گفتندباتیم دنیا،تاخواستم بپرسم بازی چی؟سوت آغازبازی روزدن.فقط فهمیدیم خداتوتیم ماست.بازی شروع شودنیاپشت سرهم به ماگل می زد،ولی نمی دونم چراهروقت به نتیجه نگاه می کردمامتیازها برابربود.توهمین فکربودم که خدازدپشتم وخندیدوگفت:نگران نباشتووقت اضافه میبریم حالابازی کن،گفتم آخه چطوری؟بازم خندیدوگفت:خیلی ساده.فق پاس بده به من،باقیش بامن
امام علی (ع)می فرمایند:هیچ عملی نزدخداوندموردقبول واقع نمی شودمگراینکه آن رابااخلاص انجام دهیم.موانعی که برسرراه اخلاص هست:1-شیطان،که راه مبارزه باشیطان این است که معرفتمون رونسبت به خدازیادکنیم.2-ریا،که راه مبارزه با ریا این است که توجه کنیم که ماهمه ی مردم رانمی توانیم ازخودمان راضی کنیم.3-دلبستگی به دنیا،بازراه مبارزه بااین مانع این است که به حقیقت دنیا توجه کنیم که زودگذروفانی است
دختری به حاج آقایی گفت:حاج آقاجامعه پرازمگس شده جرأت نمی کنم ازخونه بیرون برم این پسراعین مگس میان دنبالم حاج آقااندکی فکرکردودرجواب دخترگفت:اگرزباله نباشی مگسا هم دنبالت نمیان ؛ دختربی حجاب عین شکلات بدون بسته میمونه که مگسادورش جمع میشن ولی دخترباحجاب عین شکلاتی میمونه که داخل بستش هست مگسی هم دورش جمع نمیشه به افتخار تمام دخترای باحجاب این سرزمین